حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

نور چشمی

دیگه هیچ جا . . .

دیگه هیچ جای این خونه امن نیست اخه من وسایل خطری رو کجا بزارم   حلما این خانم گلی از مبل می ره بالا و بعد روی میز و بالاخره رو کابینت ها رژه می ره تازگی هم یکی از کشو های دراور رو بیرون اورده رفته توش تا دستش به بالای اون برسه و برای قفسه هام صندلی می زاره می ره بالا    ...
26 تير 1393

یه توپ دارم . . .

من می گم و حلما جواب می ده یه توپ دارم         قلیه سرخ و سفید و        آبیه می زنم زمین         هبا میاد نمی دونی            تا می یاد من این توپ و         اداشم مشقام و             اشام و ببشتم بابام به من            عدی داد یه توپ                 قیلی ...
16 تير 1393

لغت نامه 2

سلام حرف زدن حلما خانم خیلی با نمکه برای رسوندن مفهومش فقط کلمات کلیدی یه مله رو می گه و فعلها برای تمام اشخاص به یه صورت صرف می شن حدس بزنید منظور حلما خانم از این کلمات چیه نینانی منانه(میم کسره داره و نون فتحه) آموش ش (شین دوم ضمه داره) ب او ر (ب کسره داره) دوسی منه       حالا معنی     ریحانه دختر دوستم مداد که باهاش می نویسه روشن کن نمی دونم چرا جابجا یاد گرفته بخور یه فعل امری بسیار پر کاربرد موقع غذا خوردنش پیشمرگ هم یه بار غذا رو تست می کنه نه قبل هر قاشق دوستت دارم       ...
16 تير 1393

این چیه

مدتی هست که سوالهای حلما شروع شده و مدام یه جیزی رو می پرسه جالبه که همه کلمه های پرسشی رو هم خوب یاد گرفته تجایی (کجایی) شی شد(چی شد) شیه (چیه) و . . . به هرچیزی اشاره می کنه و می گه شیه براش شده بازی گاهی یه وسیله رو ان بار می پرسه و ما جواب می دیم و برای راحت شدنمون ما به چیزی اشاره می کنیم و می پرسیم این چیه و او جواب می ده "این" کلا جوجه راحت طلبی هست گاهی اول می پرسه "این شیه؟" و بعدش دنبال چیزی می گرده تا با اشاره نشون بده ...
9 تير 1393

سرگرمی

سرگرمی جدید و تازه این روزای حلما شده پوشیدن جوراب اول از جوراب مامان و بابا شروع کرد و الان اینقدر ماهر شده که می تونه بعضی از جورابای خودش رو هم بپوشه موقعی که جورابای من رو می پوشه خیلی خنده دار می شه و بلا فاصله عزم دده می کنه. سرگرمی بعدی باز و بسته کردن دکمه هست البته بهتره بگم امر به باز و بسته کردنشون یعنی من از نظر ایشون بی کار باید بشینم و اول دکمه های لباسم رو ببندم بعد ایشون کمی تلاش می کنن اگر باز شد که هیچ وگرنه من باید باز کنم و دوباره ببندم اوایلش که کمی بیش تر تلاش می کرد خیلی خوب بود من یه لباس رو برعکس می پوشیدم و تا هنگامی که سر گرم بود چند صفحه از کتابم رو می خوندم. سرگرمی بعدی شونه کردن موهای بنده است که حتما شونه...
4 تير 1393

دندونی می سوزه

چند روزی بهونه می گرفت و بی تابی می کرد ازش می پرسیدم مامانی چی شده چیزی می گفت که معنی اش رو نمی فهمیدم تا اینکه چند روز پیش از خواب بیدار شد گفت مامانی دندونی می سوزه گفتم ببینم دهنش رو باز کرد دیدم داره دو تا مروارید سفید به دندوناش اضافه می شه خیلی ذوق کردم اخه این چهار تا دندون نیش هموز در نیومده بود و من رو نگران کرده بود کم کم تصمیم داشتم ببرمش دندونپزشکی که خدا رو شکر خودشون سر زدن سیستم دندون در اوردن حلما اصلا به ترتیبی که همه می گفتن نبود.
2 تير 1393

دستشویی

ببخشید دستشویی رفتن تو خونه ما یه معزله حلما اصلا دوست نداره کسی بره اونجا و شروع می کنه به گریه و زاری، گاهی تا وقتی که از گریه سیاه می شه. خیلی راه های مختلف رو امتحان کردم ولی جواب نمی ده اصلا همکاری نمی کنه . چند رور پیش موقع نیاز گفتم حلما کتاب مامان رو بگیر بره دستویی و بیاد بلند شد ، کتاب رو گرفت و اومد دم در وایساد . من رفتم ، وقی اومدم دیدیم همونطوری کتاب رو گرفته و وایساده ،خیلی تعجب کردم گفتم اتفاقی بود ،ولی بعد که تکرار شد دیدم راه خوبیه جواب می ده . هر چند شبیه دستشویی های بین راهیه که وسایلت رو میدی یکی برات نگه داره ،ولی خیلی خوبه همین که گریه نمی کنه عالیه.  
2 تير 1393

چند شب پیش

بنده تا امروز امتحان داشتم و خدا رو شکر فعلا تموم شده و نفس راحت می کشم. یه دو سه هفته ای بود که حلما مدام مامان رو کتاب به دست می دید. اونم عادت کرده بود و با من کتاب دستش می گرفت و بلند بلند می خوند. گاهی هم می یومد کتاب من رو برام می خوند. جالبه بگم که کتاب رو برعکس می گیره و اصرار هم داره که اینطوری درسته و ما اشتباه می کنیم. چند شب پیش وسط شب بلند شد و شروع به گریه کرد. بغلش کردم و گفتم بیا پیش من بخواب قبول نکرد، قهر کرد رفت پایین تخت و خم شد، سرش رو گذاشت روی تخت و تو اون حالت تقریبا ایستاده خوابید بعد از چند دقیقه بلندش کردم که بزارم سر جاش ، بیدار شد و بی تابی کرد گذاشتمش زمین، قهر کرد و رفت همون جا خوابید. چون پنجره باز بود گفتم...
2 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نور چشمی می باشد