بازی
از دو سال و دو ماهگیت به این ور بازی روزمره ات تو خونه شده نقش بازی مثلا تو می شی مامان و من نی نی و همه کارا و چیزایی که بهت گفتیم و انجام دادیم رو مثل یه فیلم دوباره انجام می دی و گاهی هم که ما یادمون رفته یاد آوری می کنی
می گی دختر گلم بیا بریم بیرون دست مامان رو هم بگیر
من: چشم مامان
حلما: نگو چشم بگو من خودم می یام دستت رو نمی گیرم
من: باشه من دستت رو نمی گیرم
حلما: عزیز من ماشین می یاد می زنه بهت ها
من:
بیشترین نقشی که بازی می کنی زن دایی هست یه شال می اندازی سرت و می گی من زن دایی هستم و نی نی کیالی هم ابتین می شه البته زن دایی یعنی یه مامان که بچه کوچولو داره نه خود زنداییت برا ما خیلی جالبه ولی مشکل وقتی هست که خیلی تو نقشت فرو می ری و ما فراموش می کنیم و شما ناراحت می شی و لجبازی می کنی.
چند روز پیش تو شده بودی مامان و من بابا وسط بازی ازم پرسیدی" ثریم الان برنامه ات چیه؟" و من خیلی خندیدم چون این تیکه کلام منه و خیلی برام شیرین و جالب بود به چه چیزایی دقت می کنی آدم ترس ورش می داره یه کوچولو داره همه کارای ما رو ضبط و ثبت می کنه.
31 ماهگی