خسته شدم
درسته از پوشک خداحافظی کردی اما تا چند مدت پیش برا پی پی کردن(گلاب به روتون) مشکل داشتیم.
یه دفعه داد می زدی مامان خسته شدم و دور خونه می دویدی و حاضر نبودی بری دستشویی هم خنده دار بود هم ناراحت کننده، بالاخره بغلت می کردم و با کلی نازکشی و قصه می رفتیم دستشویی ولی کمی از کارت رو تو لباست کرده بودی، چون دستشویی رو دوست نداشتی و نگه اش می داشتی هر سه روز یه بار این مشکل ایجاد می شد یعنی خسته می شدی برا ما قانون شده بود توی اون روز جایی نمی رفتیم و کسی نمی یومد تا شما اذیت نشی ولی نگران بودم تا کی می شد مراعات کرد . . . کم کم تو بازی و قصه بهت فهموندیم که وقتی خسته می شی باید بری دستشویی و هرکی هرجا می گفت خسته ام یا کسی می گفت خسته نباشی تو می گفتی خسته شدی برو دستشویی و من باید توضیح می دادم تا سوء تفاهم نشه .
الان چند روزی هست که راحت و بی دردسر می گی دستشویی بزرگ دارم و می ری همون جا کارت رو می کنی بعدش می گی من پی پی رو دوست دارم مامانش اومده دنبالش، می خواد ببره پارک. من به به خوردم اهاش جمع شده با پی پی می ره خونه شون، مامان، دوسش دارم می خوام بغلش کنم .