حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نور چشمی

سفر

1391/8/22 12:38
نویسنده : مامانی
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم

جمعه با چند تا از فامیلا رفتیم اصفهان برا کاری صبح ساعت 5:30 از خونه حرکت کردیم شما تازه شیر خورده بودید و خوابیدید تمام راه تا اصفهان خواب بودی فقط برای شیر خوردن و اعتراض به سرعت کم و ایست ماشین بیدار می شدی همین که بابایی برای عوارضی یا کاری وامیستاد شما جیغ می زدی و گریه می کردی و بعد اروم می شدی برگشتن هم همین طور . . . فقط موقع ناهار تو رستوران شما بیدار شدید و اجازه ندادید من و بابایی غذا بخوریم (البته شما همیشه وقتی ما غذای گرم داریم بیدار می شید، انگار بوی غذا رو حس می کنی و نمی گذاره بخوابی) ولی من از بیدار شدنتون خوشحال شدم چون شکمت فعالیتش رو انجام داد و ما هم شما رو تمیز کردیم و با این حساب تو مهمونی کاری نداشتم. بالا خره به مهمونی رفتیم خیلی مهمونی تلخ و سختی بود توی مهمونی هم شما رو من بغل گرفتم و نشستم، سرتون روی قلب من بود -صد البته که جاتون اونجاست-  و شما خوابیدید از مهمونی دیر اومدیم بیرون و راهی تهران شدیم با کلی خستگی و ناراحتی -مدام می ترسیدم بگن با بچه شیر واجب بود بیاد می دونی من نمی خواستم سنگی از طرف من باشه - ساعت 4 صبح رسیدیم خونه و شما تازه اونوقت بیدار شدید و شروع مکافات ما برای خوابوندن شما من خسته و بابا جنازه و شما شنگول . . .

از جمعه تا حالا خیلی اخلاق شما بد شده مدام گریه می کنی و باید سوار ماشین بشی یا بغلت کنم تا خواب بری ،چشات خوابه و مدام صورتت رو به جایی می مالی و با دستات چشماتو ولی نمی خوابی و گریه می کنی وقتی هم خوابت می کنم کمتر از 5 دقیقه دوباره گریه تازه سینه رو هم به زور می گیری ولی گشنه هستی. دیگه دارم کم میارم .مامانیت می گه باد توی شکمت گیر افتاده پوشکت رو باز کنم و رو به شکم بخوابونمت و زیر شکمت چیزی بزارم تا کمی فشار بدنت باعث بشه بادت خارج بشه.گریه هات دلخراشه . . .

موقع شیر خوردن خیلی غر می زنی انگار دعوا داری و با خودت درگیری منو می ترسونی!!!  

بابایی سرش خیلی شلوغه تازه فهمیدم اونقدر که روش حساب می کردم نمی تونه تو مراقبت از شما به من کمک کنه واقعا دست تنها شدم نی نی من اروم باش . . .

حلما جون نوشتن این مطلب یه روز و نصفی وقت برده به خاطر وقفه های شما . . .

راستی تو این گیرودار گوشواره طلا برات انداختم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
22 آبان 91 17:13
مبارک باشه گوشواره طلا خانم گلی انشاالله گوشواره عروسی.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نور چشمی می باشد