احوالات شما
سلام
خانمی این اولین عید سال نو شما بود و اولین عیدی ها البته ما امسال عزا دار بودیم زیاد عید دیدنی نرفتیم ولی قراره با عیدی هایی که جمع کردی برات یه گوشواره بخریم انشاءالله مبارکت باشه.
شما این روزا برا سینه خیز رفتن اماده می شید به راحتی می غلتی روی سینه و دستت هم که قبلا زیرت گیر می کرد رو به راحتی در می یاری ولی هنوز نمی تونی شکمت رو از زمین جدا کنی و فقط دست و پا می زنی البته اگر چیزی رو بخوای برداری خودت رو روی زمین می کشی تا بهش برسی
جابجاییت در حالت تاق باز بیشتره خودت رو شکل یه پل می کنی و با فشار کف پاهات خودت رو به سمت عقب پرتاب می کنی این حرکت رو بیش تر وقتی ناراحتی و می خوای از زیر شیر خوردن در بری انجام می دی
توی بغل هم مثل فنر بالا و پایین می ری گاهی اوقات نگه داشتنت سخت می شه، از اینکه روی پاهات وایسی خیلی لذت می بری.
ما را هم تا صبح بازی می دی با ما قایم باشک بازی می کنی، ادای سرفه در میاری و غذات رو پوف می کنی بیرون، از اب بازی توی لیوان خیلی خوشت می یاد البته یکی از ترفند های غذا دادن به شما اینه که غذا را توی لیوان می ریزیم و شما بازی بازی می خوری البته لباسات از خودت بیشتر می خورن.
راستی کم کم داری دندون دار می شی لثه پایینت متورم شده و هرچیزی رو می کنی دهنت بقول مامانی حتی سر مار
این یکی از تیپ های شما تو عیده