تولد تولد
سلام حلما گلی
یه ساله شدی عزیزم الان وقتی کسی بپرسه چند ساله ای مفهوم داره می تونیم بگیم یه سالشه عزیزم خانم طلا برات یه جشن تولد کفشدوزکی خودمونی گرفیم به همه خوش گذشت . . .
این مطلب خیلی ادامه دارد
اره خانمی یک سال گذشت جمعه برای شما تولد گرفتیم و خیلی از کفشدوزک ها هم دعوت بودن اومدن بگن تولدت مبارک مامانیت و خاله از یزد اومدن خاله مهناز و اقاشون از اصفهان و . . . همه اومدن تا سالگرد دنیا اومدن شما رو جشن بگیرن
مهمونا برات توی یه دفتر کوچولو خاطره نوشتن که وقتی بزرگ شدی برات می خونم
کلی هم بهت کادو دادن از بین همه یه کادوی جالب گرفتی یه سنگ عقیق یمنی که دعای شرف الشمس داره توی یه قاب گل طلا مبارکت باشه
مادر جون و عمو ها هم بهت پول دلدن تا من و بابایی به سلیقه خودمون برات خرید کنیم ماهم فکرای گنده ای تو سرمونه که به زودی عملیش می کنیم.
توی تولد به جای فوت کردن شمع مدام می خواستی شعله رو بگیری
خیلی خوشحال بودی