حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نور چشمی

به یزد خوش ومدی

1391/7/21 13:02
نویسنده : مامانی
161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکمقلب

دیروز، طی یک تصمیم گیری سریع و انتهاری عازم یزد شدیم. ساعت 9 صبح بود که بابایی منو بیدار کرد (بگم شما تمام دیشب بیدار بودید و مامانی تا 5 صبح همراه شما شب نشینی داشت)و گفت تماس گرفتن، گفتن باید بره قم جلسه، ما هم از خدا خواسته گفتیم آماده شیم بریم خونه مادر جون، ولی کمی که فکر کردیم دیدیم با بابایی بریم قم به یزد نزدیکتریم اخه ما قرار بود جمعه صبحبریم یزد . پس زود چمدون رو بستیم و راهی شدیم ساعت 2 قم بودیم. بابایی رفت جلسه و ما موندیم شرکتشون، بعدش هم حرکت کردیم به سمت یزد، ساعت یک شب همه اومدن استقبال شما با گل و شیرینی شما قدوم مبارکتون رو به شهر یزد گذاشتید و همه رو خوشحال کردید. الان یزد غرق در شادی و شعف شده.

الهی مامان قربون دخترش بره کوچولوی من شما تو ماشین خیلی خانم بودی و اصلا اذیت نکردی فدات بشم.

راستی مامانیت از عتبات برای هیچ کسی سوغات نیاورده بود، فقط برا شما یه جفت کفش کوچولو خریده.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سیما
21 مهر 91 14:19
نازبشه دخملتان
مامان طهورا عسلی
22 مهر 91 0:18
نازی. ما میخوایم کفشای رو ببینیم. میشه عکسش بذارین تو وبلاگ؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نور چشمی می باشد